آثار و مبانی فلسفه اگزیستانسیالیسم در آثار نجیب محفوظ با تکیه بر رمان «أولاد حارتنا»
پایان نامه
- وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی
- نویسنده مهدیه خیری راوری
- استاد راهنما عیسی متقی زاده
- تعداد صفحات: ۱۵ صفحه ی اول
- سال انتشار 1390
چکیده
مکتب اصالت وجود جزو مکاتب فلسفی است که تاثیر زیادی بر ادبیات گذاشت و بیش از هر مکتب دیگری اندیشه هایش به صورت شعر و داستان در آمد. اگزیستانسیالیسم مکتبی آلمانی است که بعد از جنگ جهانی اول در آلمان گسترش یافت و «کی یر که گارد» از اولین سردمداران آن است. وجه تسمیه این مکتب، این است که بنابر نظر فلاسفه اگزیستانس، وجود و هستی هر چیز، بالاتر و متعالی تر از ماهیت و چیستی آن چیز می باشد. همه ما حقیقتا با وجود اشیا سر و کار داریم و اگر درست توجه کنیم، خود را غوطه ور در وجود جهان و موجودات آن می یابیم. بنابراین اصالت با وجود می باشد. پس فلاسفه وجود گرا به تقدم وجود بر ماهیت در مورد انسان قائل، و هر دو گروه وجود گرایان -الهی و الحادی- به نوعی وانهادگی انسان معتقدند. مبانی و پایه های اصلی این مکتب همان مضامین تکراری هستند که در آثار نویسندگان ادبی پیرو این مکتب یافت می شوند. مضامین تکراری فلسفه وجودی را می توان شامل آزادی، تصمیم و مسئولیت دانست. یک دسته دیگر از مضامین تکراری در فلسفه وجودی شامل مباحثی مانند تناهی، تقصیر،غربت، یأس و مرگ است. ظاهرا مقصود از تناهی آن است که انسان به لحاظ وجودی همواره دارای نقصاناست. واقع بودن در محدوده ای از حدود مذکور، او را از امکان بودن یا کامل تربودن،درآینده محروم می کند. مقصود فیلسوفان وجودی از تناهی، محدودیتی است که برای هستی انسان ـ به نحواجتناب ناپذیری ـ وجود دارد. منظور از تناهی این است که هیچ کس بودنرا انتخاب نکرده است و کسی به اختیار خودش به دنیا نیامده است. ما خودمان رادرمیانه عالمی از اشیا به منزله موجودات آزاد، کشف می کنیم. هرشخصی درمحدوده خاصی از ویژگی های فردی همچون هوش، رنگ، پوست، نژاد، زمان،تاریخ و جامعه تناهی می یابد و بالاخره تناهی چهره نهایی خود را در مرگ نشانمی دهد.مفهوم «تقصیر» نیز نزد فلاسفه وجودی اهمیت دارد. این مفهوم بیانگر گسستیا انقطاعی ریشه ای است… شکافی میان وجود و ماهیت یا میان واقع بودگی وامکان. نجیب محفوظ برنده نوبل ادبی 1990م، یکی از سرشناس ترین نویسندگان معاصر عرب است که در برخی آثار فلسفی اش می توان ردپای این فلسفه را یافت. ما از بین آثار مختلف او رمان «أولاد حارتنا» را برای تحقیق و بررسی انتخاب کرده ایم تا مبانی و نشانه های فلسفه اگزیستانسیالیسم را از آن استخراج کرده و به بررسی آن از دید ادبیات اسلامی بپردازیم. این رساله شامل چهار فصل است که فصل اول شامل کلیات (تعریف مسئله، اهداف تحقیق، سوالات تحقیق، فرضیه ها، مواد و روش انجام تحقیق، مشکلات تحقیق و کمبود منابع، ضرورت انجام تحقیق و تعاریف و مفاهیم) می باشد. در فصل دوم به بررسی مبانی و اصول فلسفه اگزیستانسیالیسم می پردازیم و پس از آن ظهور این مکتب فلسفی را در ادبیات بررسی کرده و پس از آن تقسیم بندی پیروان این مکتب به دو شاخه الهی و الحادی صورت می گیرد. فصل سوم به دو بخش تقسیم می شود: بخش اول «خلاصه ای از شناخت نامه مولف» نام دارد که در آن به ارائه زندگی نامه نویسنده و جنبه های مختلف زندگی او از جمله سیاسی، فلسفی، ادبی، مراحل مختلف ادبی او و معرفی آثارش پرداخته می شود. و در بخش دوم به معرفی و بررسی اثر مورد بحث، أولاد حارتنا پرداخته شده و سپس نظریات مختلف نقاد را پیرامون این رمان اعم از موافق و مخالف بررسی کردیم و در پایان از این آراء نتیجه گیری به عمل آمده است. فصل چهارم «خلاصه رمان و نقد اگزیستانسیالیستی آن، به همراه ارائه نظریه ادبیات اسلامی» نام دارد. در این فصل پس از ارائه خلاصه داستان، شواهد مثال ظهور و بروز اندیشه های اگزیستانسیالیستی نویسنده از آن استخراج گردیده و بیان می گردد و نقد هایی که از جانب نظریه ادبیات اسلامی بر آن وارد است، مطرح می-شود. سپس مسئله جایگزینی علم به جای دین که به نحو بارزی در این رمان مشهود است، بررسی می شود. و در پایان، نتایج و پیشنهادات، خلاصه رساله به زبان عربی، فهرست منابع و چکیده انگلیسی رساله ارائه می گردد. 1-2-1- تعریف مسئله اگزیستانسیالیسم کلمه تازه ای است که در نیمه اول قرن بیستم ساخته شده است. این لفظ از کلمه اگزیستانس به معنای وجود و existential در زبان فرانسوی و existential انگلیسی به معنای وجودی گرفته شده است و به معنای اصالت وجود یا تقدم وجود است. تقدم وجود بر ذات موجودات که اصطلاح فنی آن ماهیت (چیستی) است که پاسخگوی سوال «ما هو» است. اگزیستانسیالیسم مهم ترین مکتب فلسفی - ادبی در ادبیات قرن بیستم اروپا به شمار می آید. این مکتب چنان که از نامش پیداست، متوجه وجود انسانی است. کی یر کگور (1855-1813م) فیلسوف و نویسنده دانمارکی بنیان گذار این مکتب فلسفی محسوب می شود. دو فیلسوف آلمانی، مارتین هایدگر (1889م) و کارل یاسپرس (1883م) به بررسی و تفحص در افکار و آرای کگور پرداختند و این مکتب به محافل ادبی راه یافت و سپس توسط فیلسوفان فرانسه به پیشوایی گابریل مارسی (1889م) پرچم دار اگزیستانسیالیسم مسیحی و سارتر (1980-1905م) رواج یافت و به منتهای قدرت و شهرت رسید و در ادبیات معاصر اروپا تاثیر عمیقی به جای گذاشت. مکتب وجود گرایی به هر نوع تبیین عقلی زندگی می تازد ومعتقد است که هیچ جبر موروثی در حقیقت انسانی نیست. سارتر می گوید: ما آزادیم که انتخاب کنیم و سرنوشت خود را واقعیت و عینیت بخشیم. حال که خدا مرده است، پس لااقل انسانی وجود دارد که وجود او پیش از ماهیت اوست... وی معتقد است که عقل و استدلال طریقه نامطلوب و ناقصی برای زندگی و نیل به معرفت است. بدین ترتیب اگزیستانسیالیسم علیه سنن فلسفی قرن هجدهم که به عقل، مفهومی الهی می دهند به مبارزه برخاسته است. اگزیستانسیالیست ها به دو دسته تقسیم می شوند: دسته اول: اگزیستانسیالیست های مسیحی یا الهی دسته دوم: اگزیستانسیالیست های غیر مذهبی. وجه مشترک این دو گروه تنها این است که همه معتقدند وجود مقدم بر ماهیت است، یا به عبارت دیگر، فلسفه را باید از درونگرایی آغاز کرد. با این تفاوت که در اگزیستانسیالیسم مسیحی یافتن من راستین برابر با این معناست که خداوند در فرد به عنوان یک واقعیت ازلی در تجربه درونی فرد ظاهر می گردد. اما در اگزیستانسیالیسم الحادی و به خصوص در اندیشه های سارتر، مسئله تقدم وجود بر ماهیت مبنای الحاد است، چراکه به نظر او اگر ماهیت انسان مشخص باشد و ما برای انسان فطرت و طبیعت عمومی قائل شویم، در این صورت مفهوم بشر در اندیشه خالق شبیه به مفهوم کارد در ذهن صنعتگر است، به عبارت دیگر منظور او این است که خداوند بشر را بر طبق اسلوب و مفهومی که از او در اندیشه دارد خلق می کند؛درست همچنانکه صنعتگر کارد را بر طبق شکل و اسلوب معینی می سازد. وجود قطعات درخشان ادبی در بطن آثار سنگین فلسفی نشان از در هم تنیدگی فلسفه وجودی و ادبیات دارد. باید مراقب بود که هر ادبیاتی را که اتفاقا نشان دهنده نفوذ به عمق مسائل وجود انسان است «وجودی» نشمریم، و گرنه این خطر وجود خواهد داشت که این لفظ معنای خود را از دست بدهد. اگر می خواهیم مبادرت به سخن گفتن در باب تاثیرات فلسفه وجودی در ادبیات کنیم، پس می بایست به چیزی مشخص تر از همین شباهت های مبهم و احتمالا اتفاقی میان فهم انسان بطوریکه در آثار نویسندگان ادبی یافت می شود و فهم انسان بطوریکه در آثار فیلسوفان وجودی یافت می شود اشاره کنیم. ما باید خود را محدود به آن دسته از آثار ادبی کنیم که در آن جا اهمیت اساسی به «مضامین تکراری» فلسفه وجودی داده شده است. از نظر جان مک کواری این مضامین تکراری عبارت است از: آزادی، تصمیم، مسئولیت، تناهی، غربت و مرگ. از میان انواع مختلف ادبی می بینیم که فلاسفه اگزیستانسیالیست بیشتر به رمان روی آورده اند. با توجه به عقیده اگزیستانسیالیست ها مبنی بر اینکه انسان ماهیتی از پیش تعیین شده ندارد و موجودی است نامتعین و سیال، بدون تعریف معین و از پیش تعیین شده در نتیجه با شخصیت پردازی دررمان سازگاری دارد. فلسفه اگزیستانسیالیسم در غرب شکل گرفت و به کشورهای دیگر از جمله مصر راه یافت و افکار و ایده های نخبگان و روشنفکران جامعه را تحت تاثیر قرار داد. راه یابی چنین اندیشه های الحادی در کشورهای اسلامی آنهم در ادبیات که بسیار زمینه حساسی است، مشکلاتی برای نسل جوان ایجاد کرده است. لذا مسئله اصلی تحقیق، یافتن مبانی فلسفه اگزیستانسیالیسم در آثار نجیب محفوظ – با تکیه بر رمان «أولاد حارتنا»- و بررسی آن از نگرش ادبیات اسلامی است. نجیب محفوظ، یکی از نخستین و سرشناس ترین نویسندگان ادبیات مدرن عرب تلقی می شود. او که در بین هفت فرزند خانواده از همه کوچکتر بود، در 11 دسامبر1911م، در ناحیه الجمالیه قاهره مصر، به دنیا آمد و تا شش سالگی یا 12 سالگی در آنجا زیست. نویسندگی را از 17 سالگی آغاز کرد. نخستین رمان او با عنوان بازی های سرنوشت، در سال 1939م چاپ شد. محفوظ، که در خانواده ای از طبقه متوسط در یکی از قدیمی ترین محله های قاهره زاده شده بود، رسالت داشت تا برای بیش از نیم قرن، شور وحرارتی به امیدها و ناکامی های ملتش بدهد. مخاطبان اغلب با آثار محفوظ همذات پنداری می کنند. از اکثر آثار او در سینما، تئاتر و سریال های تلویزیونی اقتباس شده است و در مصر و دیگر کشورهای جهان عرب، نام شخصیت های داستانش بر سر زبان هاست. از سوی دیگر، به رغم آنکه ادبیات محفوظ غرق در واقعیتمسائلبومی است، باعث برانگیختگی حسی جمعی و ماندگار درطبیعت بشری می شود که استقبال نسبتا خوبی که در فرهنگ های دیگر از آن شده است، خود نشانگر این مسئله است. از سال 1966م، که ترجمه کوچه مدق به عنوان نخستین ترجمه از رمان های محفوظ به انگلیسی در آمد، دیگر آثارش در انگلیس و دیگر کشورها وسیعا خوانده شده اند. مطالعه رمان های محفوظ نشان می دهد که آثارش چهار مرحله مشخص را پشت سر گذاشته اند. نخستین مرحله (1944- 1939) شامل سه رمان می شود که بر مبنای تاریخ مصر باستان نوشته شده اند. این رمان ها بینش مفیدی برای رشد نجیب محفوظ جوان و مستعد فراهم کرد. در اولین مرحله محفوظ قصد داشت سلسله رمان هایی بنویسد که تاریخ مصر دوران فراعنه را از ابتدا تا انتها در برگیرد؛ وی حتی تحقیقات لازم را برای این کار عظیم انجام داد. اما در واقع و ای بسا به خاطر پیشرفت رمان عربی باید گفت خوشبختانه، او به خواست خود از مسیر مورد نظرش منحرف شد و عرصه رمان بعدی او، قاهره جدید (1945)، واقعیت های خام آن زمان بود. این خود نشانگر آغاز مرحله دوم نویسندگی محفوظ است که با انتشار شاهکارش، سه گانه قاهره، در سال های 1957- 1956 به اوج خود رسید. محفوظ در این دوره از نویسندگی خود، نابهنجاری های اجتماعی - سیاسی جامعه خود را با قدرت نقادانه بالا و نیز با بهره-گیری از بهترین تکنیک های رئالیسم و ناتورالیسم، بررسی می کند. آن چه از تمام این رمان ها به دست می-آید، تصویر تیره و دلگیر تمام برشی است از جامعه شهری مصر، در طی بیست و اندی سال میان دو جنگ جهانی. با این سه گانه، که اوج دوره رئالیستی- ناتورالیستی نویسندگی محفوظ در این دوره است، مصری ها برای همیشه مدیون رمان نویس بزرگ خود خواهند ماند چرا که اگر این داستان نامه عظیم، که درآن نویسنده وصف عینی حیات سیاسی، اجتماعی، مذهبی و روشنفکری مصر میان دو جنگ[جهانی] را به دست می دهد نوشته نمی شد، آن دوره آشفتگی و اغتشاش در زندگی ملتشان، ثبت نشده می گذشت. محفوظ، پس از نگارش این سه گانه، که بلافاصله مورد استقبال وسیعی قرارگرفت و موجب جلب توجهی مجدد به آثار قبلی-اش شد، چندین سال، به دلیل نامشخصی، سکوت اختیار کرد؛ پس از آن وقتی محفوظ رمان بعدی خود را به صورت دنباله دار در روزنامه الأهرام قاهره در 1959 نوشت، خوانندگان آثارش را غافلگیر کرد. رمان مردم محله ما (که به انگلیسی نیز ترجمه شده است) همچون رمان کودکان جبلاوی، تمثیل منحصر به فردی از تاریخ بشر، از ابتدا تاکنون است. رمان دزد و سگ ها، که در سال 1982 چاپ شد، او را به سوی مرحله سوم رمان نویسی اش رهنمون کرد. محفوظ، که دیگر از زاویه رئالیستی - ناتورالیستی به دنیا نمی نگریست، این بار نوشتن رمان های کوتاه قوی را با موضوع های اجتماعی و اگزیستانسیالیستی آغاز کرد. او به جای ارائه تصویری پر زرق و برق از جامعه، به کنش و واکنش ذهن فرد با محیط اجتماعی پرداخت. از سوی دیگر، در حالی که موقعیت های داستان ها مبتنی بر واقعیت اند، اغلب با پیش نهادن معنایی متعالی، بدان اهمیتی جهان شمول داده می شود. در حالی که رمان های رئالیستی محفوظ دادخواستی بودند علیه شرایط اجتماعی مصر قبل از 1952، رمان های دهه 60 او بیشتر نقدی آشکار از همان دوره بود. در سال های پس از 1967، او از داستان های کوتاه سوررئالیستی و نیز نمایشنامه های کوتاه خشک، فشرده و غیر قابل اجرا به رمان های آشکارا سیاسی و اجتماعی روی آورد. محفوظ خود از این چرخش در آثارش، آگاه بود. در اواسط دهه 70، باز محفوظ را درحال جست وجوی سبکی جدید می یابیم. به نظر می رسد که وقایع ملی دلخراش، او را از راهی که از اوایل دهه 60 در پیش گرفته بود دور ساخت و دیگر نتوانست بدان باز گردد. در ادامه مطلب جدولی از مراحل مختلف داستان نویسی محفوظ ارائه می گردد: تطور روائی نجیب محفوظ تاریخی این مرحله از اعمال روایی نجیب محفوظ که مرحله تاریخی- رومانتیک هم نامیده می شود، شامل دوره ای است که سه رمان تاریخی: «عبث الأقدار»، «رادوبیس» و «کفاح طیبه» در آن نوشته شد. مضمون این رمان ها بیان آمال ملت مصر برای برقراری عدالت از دست رفته اجتماعی است. نویسنده در این آثار از جامعه گذشته فرعونی رمزهای بسیاری می گیرد زیرا این دوران تنها دوران شکوفایی مصر در طول تاریخ است. واقعگرایی نقادانه-طبیعت گرایی آثار نجیب محفوظ در این دوره از کارش بازتابی از واقعیت اجتماع است و درعین حال انتقادات خود را هم به اوضاع موجود جامعه اعم از سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بیان می دارد. آثار پدید آمده توسط مولف در این دوره کاری اش که مضمون نزدیک به هم دارند عبارت است از: «القاهره الجدیده»، «خان الخلیلی»، «زقاق المدق»، «بدایه و نهایه» و «سراب». واقعگرایی محض در این مرحله آثار نویسنده شرح حال خانواده های مصری از طبقات متوسط است که در بین سالهای پایانی جنگ جهانی اول تا پایان جنگ جهانی دوم زندگی می کنند. نویسنده در این آثار به وصف عینی حیات اجتماعی، سیاسی، مذهبی و روشنفکری مصر میان دو جنگ جهانی می پردازد. ثلاثیه نجیب محفوظ که شامل سه اثر: قصر الشوق، بین القصرین و السکریه است ابداع ادبی این دوره از فعالیت نویسندگی اوست. تأملی-فلسفی این دوره از آفرینش ادبی نویسنده که پس از پنج سال توقف کار او شروع می شود، در بر گیرنده موضوعات فکری- فلسفی و دغدغه های انسانی عام است. اولین اثر نویسنده در این مرحله از کار کتاب جنجالی «أولاد حارتنا» است. این مرحله از نویسندگی نجیب محفوظ با اعمالی همچون: «اللص و الکلاب»، «السمان و الخریف»، «الطریق»، «الشحاذ»، «ثرثره فوق النیل» و «میرامار» ادامه می یابد. ازبین رمان های فلسفی نجیب محفوظ رمان «أولاد حارتنا» برای بحث و بررسی انتخاب شده است که در ادامه مواردی از بروز اندیشه های فلسفه اگزیستانسیالیسم، بخصوص شاخه الحادی آن را در این رمان ذکر می کنیم: 1-2-2- اهداف تحقیق - آشنایی با مکتب فلسفی اصالت وجود و اصول و مبانی شناخته شده آن - استخراج مبانی این فلسفه از آثار نویسنده مصری نجیب محفوظ - نقد و بررسی آرای وجودی محفوظ با نگرش اسلامی این پژوهش در پی بررسی آثار نویسنده مصری نجیب محفوظ و استخراج نشانه های فلسفه وجود گرایی از آن می باشد، که در این راه با تکیه بر رمان «أولاد حارتنا» پیش می رود. 1-2-3 سوالات تحقیق 1) کدام یک از آثار محفوظ ردپای آثار و نشانه های اگزیستانسیالیسم هست و چرا؟ 2) خواستگاههای شکل گیری این نوع اندیشه ها در آثار محفوظ چه بوده است؟ 3) در آثار نجیب محفوظ با کدام نوع از اگزیستانسیالیسم مواجهیم و چرا؟ 4) مهمترین انتقاداتی که بر این اثر وارد است کدامند؟ 5) از دیدگاه نگرش اسلامی چه نقدی بر اگزیستانسیالیسم محفوظ وارد است؟ 1-2-4 فرضیه ها 1) مبانی این فلسفه در اکثر آثاری که نویسنده در مرحله چهارم از نویسندگی خود پدید آورد، مشهود است که در این تحقیق رمان «أولاد حارتنا» مورد بررسی قرار می گیرد. در أولادحارتنا نویسنده سعی دارد به طرح قضیه مرگ خدا که اولین بار توسط نیچه فیلسوف شهیر آلمانی مطرح شد بپردازد و نه تنها فنای پروردگار را توجیه کند بلکه او را به ظلم و کوتاهی در مورد بندگان متهم کند. جبلاوی در این داستان در قصر خود نشسته است و به راحتی تنها به ستم هایی که به فرزندانش روا می شود می نگرد همچون کسی که در سینه دلی ندارد و سنگدل است. 2) مطالبی را که در آثار نجیب محفوظ با آن مواجهیم، نمی توان ابداع ادبی نامید، بلکه یک خط فکری ثابت است که که از همان پیدایش اولین آثار او در اعمالش مشهود است. او سعی در ارائه تصویری جدید از جهانی بدون پروردگار را دارد و همگان را به پذیرش این تصویر دعوت می کند. خدایی که آفرینش این جهان را انجام داده است و سپس همگان را به حال خود واگذارده است. به نظر می رسد عوامل شکل گیری این گونه تفکرات در ذهن این نویسنده بزرگ جهان عرب، آشنایی او با نظریات فیلسوفان غربی و بخصوص تاثیرپذیری او از سردمداران وجود گرایی الحادی همچون سارتر باشد، همچنانکه خود او در مصاحبه ای اعلام می کند درست است که قبل از ارائه این نظریات سفری به مغرب زمین نداشته است و از نزدیک در جهان روشنفکران غربی قرار نگرفته است، اما این دلیل بر عدم تاثیر پذیری او نمی باشد. 3) در آثار نجیب محفوظ با توجه به وجود عناصری همچون آزادی، مسئولیت، دلهره و احساس غربت و وانهادگی - که موارد آن در طول تحقیق ذکر می گردد- با اگزیستانسیالیسم الحادی مواجهیم. 4) این اثر از بدو پیدایش خود مورد انتقادات شدیدی بویژه از جانب الهیون و شیوخ الازهر قرار گرفت و حتی تا مدت مدیدی اجازه چاپ نداشت. از نظر اغلب نقاد و صاحب نظران این رمان سرشار از اندیشه های الحادی و کفر آمیز است و نویسنده در سرتاسر آن سعی دارد حس وانهادگی انسان را به تصویر بکشد و اثبات کند که خداوند پس از خلقت انسان ها دیگر توجهی به آنان ندارد. 5) بسیاری از نویسندگان و ادبایی که دارای دیدگاه و نگرش اسلامی بودند «أولاد حارتنا» را توهین و جسارت به خداوند متعال و پیامبر اکرم(ص) دانسته اند. از دیدگاه آنان تشابهی که نویسنده بین خداوند و پیامبران و شخصیت های داستان قائل شده است، حتی در برگزیدن نام شخصیت ها نیز پیداست. نجیب محفوظ از نگرش اسلامی نویسنده ملحدی است که پا را بسیار فراتر از حد مجاز گذاشته است. 1-2-5- پیشینه تحقیق - پایان نامه کارشناسی ارشد، زبان و ادبیات عرب «انعکاس دین و مظاهر آن در رمان های نجیب محفوظ»، فرامرزمیرزایی، به راهنمایی دکتر صادق آیینه وند، دانشگاه تربیت مدرس 1371: در این رساله چگونگی انعکاس مسایل دینیدر آثار نجیب محفوظ در دو فصل بررسی می گردد. - پایان نامه دکتری تخصصی، زبان و ادبیات عرب «بررسی رئالیسم درادب واقعی انتقادی نجیب محفوظ»، صلاح الدین عبدی، به راهنمایی دکتر کبری روشنفکر، دانشگاه تربیت مدرس 1381: این رساله در سه فصل تنظیم شده است که مکاتب ادبی اروپا و مکاتب ادبی جهان عرب، ویژگی ها و عناصر داستان و بررسی کارهای داستانی قبل از نجیب محفوظ و زندگینامه او و رئالیسم در ادب واقعگرایی انتقادی نجیب محفوظ را مورد بررسی قرار می دهد. - پایان نامه دکتری تخصصی، زبان و ادبیات عرب «رئالیسم اجتماعی در آثار نجیب محفوظ و محمود دولت آبادی»، جواد اصغری به راهنمایی دکتر عدنان طهماسبی، دانشگاه تهران، - «الدین و العصر فی أدب نجیب محفوظ»: د. محمود موعد، رساله دکترا، سوربون، پاریس 1978. - «روای? أولاد حارتنا لنجیب محفوظ، قیمتها من حیث هی أدب و موشّر إلی الحال? الراهن? للعاطف? الدینی? فی مصر»: فیلیپ استوارت، دانشگاه اکسفورد 1963. آثار نجیب محفوظ از جنبه های مختلفی هم چون نقد اجتماعی، فمینیستی، دینی و... مورد بحث و بررسی قرار گرفته است اما تا کنون فلسفه اگزیستانسیالیسم و مسائل وجودی مطرح شده در آثار او کمتر مورد توجه بوده است. البته در کتاب ها و آثار مذکور و هم چنین در بسیاری از آثار دیگر، به صورت پراکنده به نگرش وجودی محفوظ و ظهور مبانی و نشانه های این فلسفه در آثار مختلف او اشاراتی شده است اما با بررسی بیشتر کتاب ها و آثار پژوهشی معلوم شد که تا کنون فعالیت مدون و منسجمی در این زمینه صورت نگرفته است. 1-2-6- ضرورت انجام تحقیق و جنبه جدید بودن و نوآوری با بررسی های صورت گرفته ازجمله مراجعه به کتابخانه های دانشگاه های مختلف وجستجو در سایت های متعدد، تاکنون تحقیقی مجزا که به بررسی آثار نویسنده مصری،نجیب محفوظ در زمینه استخراج اصول و مبانی فلسفه اگزیستانسیالیسم پرداخته باشد، یافت نشده است و پایان نامه ای در این خصوص کار نشده است. در نتیجه با توجه به کارهای تحقیقاتی پیشین انجام یک تحقیق جامع ضروری به نظر می رسد تا خلأهای موجود را بپوشاند و ضمن معرفی شخصیت و آثار نویسنده،رویکردهای اگزیستانسیالیستی یا وجودی او را بیان کند و به نقد اسلامی آن بپردازد و با بهره گیری از داده های سابق تحلیلی جدید ارائه داده و نقاط ضعف و قوت آنها را نشان دهد. نگارنده سعی کرده ابتدا با توجه به اصول و مبانی پذیرفته شده فلسفه اگزیستانسیالیسم این اصول را از کتاب مورد بحث استخراج و تبیین و تشریح کرده و از هر یک نمونه هایی را ذکر کند و با این پژوهش زمینه ای برای تحقیقات گسترده تر در این عرصه فراهم سازد. 1-2-7- مواد و روش انجام تحقیق این تحقیق با مطالعات کتابخانه ای وتجزیه وتحلیل داده ها به روش توصیفی - تحلیلی صورت می گیرد. با مطالعه رمان «أولاد حارتنا» که مرتبط با موضوع مورد بحث است، اصول و مبانی فلسفه اگزیستانسیالیسم در آثار نجیب محفوظ که شامل (آزادی و اختیار، تصمیم و مسئولیت، احساس غربت و بیگانگی، یاس و مرگ) بررسی می گردد و بر طبق ادبیات اسلامی مورد نقد واقع می شود. گرد آوری مطالب از کتب مختلف، مقالات پژوهشی و اینترنتی صورت گرفته است. در ابتدا تعاریف مربوط به فلسفه اگزیستانسیالیسم، نویسنده و کتاب مورد نظر ارائه می گردد و سپس مبانی این فلسفه به شیوه توصیفی تحلیلی از رمان «أولاد حارتنا» استخراج می گردد. آنچه در این پژوهش و در طی هر فصل بدان پرداخته می شود به شرح زیر است: فصل اول همانند دیگر پژوهش های دانشگاهی، شامل مبانی تحقیق شامل طرح مسئله، سوالات و فرضیه-ها، مفاهیم و تعاریف این تحقیق و روش پژوهش و منابع اصلی آن می باشد. بنابراین در این فصل به تعریف فلسفه اگزیستانسیالیسم، نجیب محفوظ و أولاد حارتنا پرداخته شده است. در فصل دوم به بررسی فلسفه وجودی، معرفی مبانی آن، چگونگی راهیابی این تفکرات به آثار نجیب محفوظ می پردازیم و در فصل سوم پس از تحلیل و بررسی رمان أولاد حارتنا، به استخراج مبانی فلسفه وجود-گرایی از آن پرداخته و بیان می داریم که با توجه به نگرش اسلامی چه نقدی بر آنها وارد است. 1-2-8- مشکلات تحقیق کتابخانه های مورد استفاده پژوهشگر در ایران کتابخانه مرکزی دانشگاه تربیت مدرس، تهران، تربیت معلم تهران، علامه طباطبایی و فردوسی مشهد بوده است که با وجود کمک فراوان به جمع آوری مطالب مورد نظر، به هیچ وجه کافی نبود و منابع الکترونیکی، از جمله مقالات موجود در پایگاه های اطلاع رسانی آن لاین پیوسته به کتابخانه مرکزی دانشگاه تربیت مدرس تکمیل کننده آن بود. امید است که این تحقیق که گامی است هر چند کوچک در راه علم و دانش مقدمه ای باشد برای تحقیقات گسترده تر و کامل تر و زمینه را برای آشنایی هر چه بیشتر صاحب نظران با فلسفه و مکاتب فلسفی جدید فراهم کند. 1-3- تعاریف و مفاهیم 1-3- 1فلسفه اگزیستانسیالیسم: این مکتب برای اولین بار در فرانسه پیدا شد و ژان پل سارتر اولین پیشگام در این زمینه محسوب می شود. به عقیده پیروان این مکتب انسان در همه امور آزاد است و هیچ چیزی یافت نمی شود که محدود کننده او باشد. آزادی انسان ذاتی است و انسان در همه چیز مختار است. وقتی که این مکتب به ادبیات وارد می شود، تلاش برای به تصویر کشیدن همین آزادی، اختیار و آزادی اندیشه انسان را دارد و اینکه انسان آزاد است هر طور که بخواهد بیاندیشد و عمل کند. اصول و مبانی این مکتب عبارت است از: آزادی و اختیار، تصمیم و مسئولیت، احساس غربت و بیگانگی و یاس و مرگ. مضمون اختیار و آزادی در آثار تمامی نویسندگان وجودی حاضر است. اگزیستانسیالیسم به آزادی انسان توجه ویژه ای دارد و او را در انتخاب آزاد می داند و از همین آزادی در انتخاب است که مسئولیت پیدا می-شود. او خالق فعال و سازنده مسیر خویش است. انسان آزاد است تصمیم بگیرد و انتخاب کند و این دو خاصیت تفکیک ناپذیر از انسان برای او مسئولیت ایجاد می کنند، پس انسان مسئول است، چون آزاد است و آزاد است چون مسئولیت دارد. انسان باشنده ای است در میان امکان های گوناگون و ناگزیر از برگزیدن، برگزیدنی که چه بسا خطر کردن و دل به دریا زدن است؛ چرا که او ساخته همین گزینش هاست. انسان همواره در وضعیتی معین و در شرایطی است که خود، آنها را انتخاب نکرده و پدید نیاورده است؛ ولی با این همه می تواندآنها را بپذیرد، بر عهده گیرد، و در راه ساختن خویش به کار گیرد. انسان از آزادی مطلق برخوردار است. همراه با این آزادی مسئولیت نیز وجود دارد. فرد نمی تواند اوضاع و احوال طبیعی، محیط اجتماعی یا وراثت را مسئول اعمال خویشتن قرار دهد. همچنین نوشته های نویسندگان فلسفه وجودی سرشار است از اشارات به تصمیم و انتخاب. از نظر فیلسوف وجودی موجود انسان خودش را بیشتر با تصمیم هایش به کمال می رساند. تصمیم هایی که ممکن است دردناک باشند، به دلیل آنچه که این تصمیم ها از زندگی او قطع می کنند... هر تصمیم تصمیمی است در برابر یک تصمیم دیگر و همچنین برای یک تصمیم دیگر؛ و هر تصمیم دامنه امکان هایی را که برای تصمیم های آینده باز خواهند بود محدود می کند. تاکید بر تصمیم، فیلسوفان وجودی را بر آن می دارد که عملی را که در آن از عنصر تصمیم آگاهانه و حتی زجرآور اثری نیست عملی بی قدر بدانند. عادت و رسم، شیوه های معهود و معمول انجام دادن امور، از این حیث که در زیر سطح عمل حقیقتا انسانی قرار می گیرند به انتقاد گرفته می شوند. غربت عبارت است از بیگانگی موجود (انسانی) با عمق هستی خود. او خودش نیست بلکه صرفا صفری است در وجود توده ای انبوه، یا دنده ای در نظام هستی یا هر چیز دیگری از این نوع. احساس بیگانگی در این دنیا منشأ در اضطراب دارد. وقتی فرد دلیلی بر هستی خود نمی ببیند، در این دنیا احساس بیگانگی می کند. او خود را از دیگر اشیا و افراد جدا حس می کند. خلاصه فرد به صورت وصله ناجوری است که محلی مناسب برای خود نمی یابد. یکی دیگر از جنبه های اساسی ادبیات اگزیستانسیالیستی این است که همیشه مرگ بر صحنه حیات سایه افکنده است. نویسنده اگزیستانسیالیست که قادر نیست در زندگی مفهوم عمیقی بیابد و کوشش های خلاقه انسانی را موجب فراموشی یا تخفیف وحشت مرگ نمی پندارد، به تجلیل مرگ دست می زند و آن را مقدر کننده حیات می شمرد و بدین وسیله به ترسی که از مرگ دارد جنبه رومانتیک و صوفیانه ای می دهد. 1-3-2 نجیب محفوظ: نجیب محفوظ متولد 1911م در شهر قاهره است. پس از پایان تحصیلات متوسطه به تحصیل در رشته فلسفه پرداخت. بعد از فارغ التحصیل شدن به کار در اداره دانشگاه مشغول شد. مدت ها کارمند دولت بود، بعد به نوبت رئیس اداره هنرهای زیبا و مدیر سازمان صنعت فیلم در مصر شد. وی همچنین سال ها عضو هیئت تحریریه روزنامه الاهرام بود. نجیب محفوظ برنده مهم ترین جایزه دولتی به خاطر فعالیت های ادبی است. او نویسنده، تریولوژی (رمان-های سه گانه) ایست که هرکدام نام یکی از کوچه پس کوچه های قاهره را بر خود دارند. نجیب محفوظ برجسته ترین چهره ادبی در میان نویسندگان عرب است. در سال 1990م جایزه ادبی نوبل را نصیب خود کرد. 1-3-3 أولاد حارتنا: رمانی از نجیب محفوظ است که در میان داستان های بلند عربی جایگاهی والا را به خود اختصاص داده است و مورد استقبال بسیاری قرار گرفته است. این داستان بلند ابتدا در سال 1959م بصورت داستان های دنباله-داری در روزنامه الأهرام چاپ می شد.نشر این داستان مخالفت بسیاری از شخصیت های مذهبی مصر را برانگیخت؛ تا اینکه سرانجام نشر این کتاب در مصر ممنوع شد. این کتاب نخستین بار در سال 1962م در لبنان چاپ شد. «فلیب استوارت» آن را به انگلیسی برگرداند و این کتاب شهرتی جهانی پیدا کرد. سرانجام در اوایل سال ????م، رمان «أولاد حارتنا» با مقدمه ای از احمد کمال ابوالمجد به چاپ رسید. أولاد حارتنا یا در حقیقت همان مردم دنیا- زیرا محله همان دنیاست- داستان زندگی است، داستان هبوط آدم از بهشت و آغاز خلیفه اللهی اش بر روی زمین. نویسنده داستان خود را از جایی شروع می کند که محله یا همان دنیا خالی از سکنه است و تنها یک خانه که آن هم محل سکونت «جبلاوی» بزرگ محل است در آن قرار دارد. جبلاوی صاحب چند فرزند است که هر یک از آنها نماینده یکی از پیامبران اولوالعزم و یکی از آن-ها نماینده ابلیس است که طی ماجرایی از منزل پدری طرد می شود که اشاره به خروج ابلیس از بهشت دارد و ادامه قصه که طبق قصه آفرینش ادامه پیدا می کند. 1-3-4- رمان و تعهد آن به جامعه «رمان روایت منثور داستانی است که با تکیه بر تخیل توالی حوادث زندگی واقعی را با رشد و گسترش اعمال و افکار شخصیت نشان می دهد» . قالب رمان بخاطر ویژگی هایی که دارد بیش از هر نوع ادبی دیگری مورد توجه بوده و به سبب انعطاف پذیر بودن و ارتباط آن با زندگی انسان در همه ابعاد آن طرفداران و هواخواهان زیادی را به خود جلب کرده است. از جمله نداهایی که ادبیات غربی در کوشش های اخیر خود سر داده بود، به کار گرفتن ادبیات در خدمت مردم بود که این روح به جوامع عربی رخنه کرد. آن ها دریافتند که برای جبران عقب ماندگی فاحش از قافله تمدن، مردمی کردن ادبیات ضرورتی تام دارد، بنابراین به میراث ادبی خود رجعتی دوباره کردند تا درمان دردهای خود را در آن بیابند؛ ولی آن را فاقد خصوصیاتی که انتظارش را داشتند یافتند. میراث ادبی کهن عرب بیشتر ادبیاتی اشرافی بود که پیرامون افتخارات پادشاهان و حکمرانان می گشت و یا اینکه به ادبیاتی تعلیمی اختصاص داشت که گرچه ارزش آن محفوظ بود ولی بیشتر بر جنبه های فردی تکیه شده بود و توانایی متحول ساختن جامعه از آن نمی رفت. در عین حال این میراث کهن در برخی موارد، الگوهای برجسته ای ارائه کرد که نیاز به بازپروری و جلا دادن آن از گرد و غبار گذر ایام احساس می شد. بی گمان هنر رمان یکی از جذاب ترین هنرها به شمار می رود. تفسیر رمان از جامعه در مجموع به حقیقت نزدیک است چرا که ادبیات منثور به طور اعم و رمان به طور اخص برای «تعهد» مناسب است و به دعوتی برای «آزادی» مبدل می شود که با تمام توجه به اینکه از تمامی هنر مایه می گیرد، به نوع ملایم تری از توصیه و راهنمایی اجتماعی تغییر شکل می دهد. در یک نگاه می توان رمان را به سه دسته تاریخی، اجتماعی و فلسفی تقسیم کرد. رمان های تاریخی رمان-هایی هستند که در مورد تاریخ عرب و اسلام نوشته می شود و در مورد اشخاص برجسته و تاریخی و سلسله حوادث و رویدادها بحث می کند. در ادبیات عربی دو نفر در این زمینه معروف ترند: «جرجی زیدان» و«معروف الأرناووط». رمان های اجتماعی به توصیف حوادث تاریخی با توجه به روابط سنتی و خانوادگی که بین افراد و گروه ها است می پردازد و بطور عموم متصف به واقع گرایی است. رمان اجتماعی خود به سه دسته منطقه-ای، عمومی و شخصی تقسیم می شود. در رمان های اقلیمی یا منطقه ای مصدر نویسنده از یک منطقه یا یک کشور معین سرچشمه می گیرد. نجیب محفوظ در زمره این دسته از نویسندگان قرار دارد. رمان های عمومی، رمان هایی است که اختصاص به منطقه یا کشور خاصی ندارند؛ مانند رمان های «یعقوب صروف» . اما رمان های اجتماعی شخصی که بر گرفته از یک تجربه شخصی است و دارای یک صبغه عاطفی است و در زمره رمان-های رومانتیکی قرار دارد و رمان «الأجنحه المتکسره» (بال های شکسته) جبران خلیل جبران در این راستا می باشد. رمان فلسفی هم رمانی است که مرکب از مسائل فکری و اجتماعی است. مانند «حی بن یقظان» ابن طفیل و «قصه الإنسان و الحیوان» در نامه های أخوان الصفا. و در ادبیات معاصر رمان های «فرح أنطوان» ترکیبی از این دو نوع بود؛ مانند «المدن الثلاث» و «أورشلیم الجدیده». این یک بخش اجتناب ناپذیر از تعهد و وظیفه رمان نویسی است که نه تنها به ارائه دادن و عرضه کردن این طرح خلاقه هنری گزارشگرانه و آزادکننده دست می زند، بلکه از جماعتی انسان های آزاد پشتیبانی می کند. اگر او خوب می نویسد در سایه خودآگاهی کم یا بیش چنین خواهد کرد. 1-3-5- رمان مصری جوامع عربی که در اواخر قرن هجدهم با جهان غرب و مظاهر تمدن جدید آن برخورد کرده بودند، تاثیرات عمیقی از فرهنگ غربی دریافت کردند. در این میان مصر به علت شرایط خاصی که پس از ناپلئون در آنجا حاکم گشته بود، بیشتر در معرض این تاثیرات قرار گرفت. در ادبیات معاصر عرب رمان جایگاه ویژه ای برای خود باز کرده است. رمان نویسان عرب بویژه مصریان با تلاش گسترده خود آنرا در میان دیگر ملل عرب زبان گسترش دادند و بالاخره از طریق این هنر ادبی، جایزه نوبل را از آن خود کرده و ادبیات خود را جهانی کردند. نجیب محفوظ رمان نویس بزرگ مصر یکی از نویسندگانی است که توانست در میان نویسندگان بزرگ رمان در سال 1988م به جایزه ادبی نوبل دست یابد. تا قبل از آن، سالیان دراز برخی از روشنفکران افراطی مصر هنر رمان نویسی را پر حرفی ای برای شکم سیرها می دانستند ولی تقریبا همزمان با حضور نجیب محفوظ در عرصه ادبیات، این وضع تا حدودی بهبود یافت و حتی از سال 1943م در مصر جایزه ای برای بهترین رمان سال اختصاص یافت... «در رمان توقف لحظه به لحظه را که از خصوصیات قصه کوتاه است می یابیم. همچنین تحلیل و نقدی را که در مقاله هست می یابیم. گفتگو و اصل دراماتیکی که در نمایشنامه هست را می بینیم و گستردگی و فراخی در رمان وجود دارد که می توان در آن تعبیر شاعرانه داشت و خیال شاعرانه را پرواز داد. در رمان حتی امکانات وسایل تعبیری جدید مثل رادیو و سینما هم هست. در حالیکه در همه اشکال فنی دیگر مجال بیان و تعبیر فنی محدود است و هنرمند نمی تواند از حد خاصی فراتر رود اما رمان یک فن ادبی بی مرز است. رمان یک فن ادبی بی نظیر است». 1-3-6- مسئله تعهد در مکتب ادبی اگزیستانسیالیسم نویسندگان وجود گرا در طول سالیان متمادی مشاهده کردند که رمان تقریبا یکنواخت و منحصر به موضوع خاصی شده است، یعنی جز از عشق و تجلیات ملکوتی و روحانی و احیانا برای تحریک خواننده از تظاهرات جسمانی و شیطانی آن صحبتی در رمان نیست. در نتیجه بر آن شده اند که این بنا را با اتکاء به فلسفه اساسی خود زیر و رو نموده و شالوده جدیدی در هنر نویسندگی بریزند که از تخیلات محض فارغ و حتی-الامکان نمونه ای از کشمکش بشر با پیشامدها و اتفاقات و از همه بالاتر وجود باطنی خودش باشد. ژان پل سارتر در این باره چنین می گوید: اگر ادبیات همه چیز نباشد هیچ خواهد بود. این تعریف من از تعهد است. ادبیات ارزشی نخواهد داشت اگر آن را به امری معصوم در حد ترانه ها کاهش دهید. اگر هر عبارت نوشته شده به تمامی جنبه های انسانی و اجتماعی مرتبط نشود دیگر معنایی نخواهد داشت. ادبیات یک دوران یعنی دورانی که با ادبیاتش رهبری می شود. همانطوریکه از فحوای سخن سارتر پیداست، اگر معنای همه چیز امری فراگیر باشد که بیان تمامی احساس-ها و اندیشه ها باشد و پاسخی برای هر پرسشی، باید گفت که ادبیات همان هیچ چیز است. زیرا چنان امر فراگیری در این دنیا یافتنی نیست. گفتن اینکه هر عبارت نوشتاری یا یک متن یا حتی یک گفتمان، باید به تمامی جنبه های انسانی و اجتماعی مرتبط شود یک خواست ناممکن و نامعقول است. ادبیات متعهد یعنی نوشتن متنی اصیل که نویسنده به آن اعتقاد دارد آن را به حقیقت نزدیک می داند و کارش را چونان آزمون آزادی خویش پیش می برد. البته پر واضح است که معیار سارتر نمی توانست بیان حقیقت چنان که به نظر نویسنده جلوه کرده باشد. بلکه باید حقیقتی عینی در میان باشد که بنا بر آن حق و ناحق تشخیص داده شوند و این همان منظور سارتر از تعهد نویسنده است. «از اوایل قرن بیستم رمان مصری به شکل غربی آن ارتباط یافت و پیشتازان این فن در مصر به تقلید از نوع اروپایی آن پرداختند و بر خلاف آنکه واقعیتی که از آن سخن می گفتند واقعیت عربی بود، اما این ها آن را به همان شکل غربی ارائه کردند و در نتیجه واقعیت زندگی عربی و به خصوص مصری با این شکل ارائه به تعارض رسید. بویژه اینکه طبیعت شرایط اجتماعی- تاریخی جامعه عربی با شرایطی که رمان غربی را پرورش می داد، بسیار متفاوت بود و از اینجا بود که برخی نویسندگان احساس کردند که بین دعوت آنها به ملیت مصری و احیاء علوّ و مجد گذشته و بین تقلید آن ها از داستان نویسی در غرب تناقض وجود دارد». به عقیده دکتر فواد زکریا، اینکه می گوییم مردم ما در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم شیفته تمدن غربی شدند درست است چرا که در مقابل فرهنگ جدیدی قرار گرفتند که قدرتمند، متحرک و در حال رشد و پیشرفت سریع بود و هر روز دستاورد تازه ای داشت. اما فرهنگ ما دچار جمود و تحجر بود و در مرحله ای به سر می برد که هیچگونه تغییر و تحولی را نمی پذیرفت. اختلافات بین این دو فرهنگ به منتها درجه خود رسیده بود و در عین حالی که فرهنگ عربی-مصری مسیر انحطاط و عقب نشینی را طی می کرد فرهنگ اروپایی در راه تکامل و پیشرفت بود و از تاثیر پذیری ها هیچ گریزی نبود. می توان گفت که مکتب اگزیستانسیالیسم بیش از هر مکتب بیگانه دیگری بر افکار و آثار نویسندگان معاصر ما تاثیر گذار بوده است. و بی شک رواج این فلسفه در فرانسه و در دیگر کشورهای غربی پس از جنگ جهانی دوم یکی از علل اساسی تاثیرپذیری نویسندگان عربی از این مکتب می باشد. در آن هنگام نویسندگان عرب در گرایش خود به مکاتب مختلف ادبی به سه دسته تقسیم می شدند: دسته اول افرادی بودند که دیدگاه سنتی-دینی داشتند. آنها پایبند به میراث قدیم خود و آداب و سنن گذشته بودند. گروه دوم افرادی بودند که از مکاتبی مثل مارکسیسم و کمونیسم در نوشته های خود الگو می گرفتند و افکار مشاهیری همچون سارتر و آلبر کامو در محافل آنان که اغلب جوانانی تحصیل کرده بودند رواج داشت. دسته سومی هم وجود داشتند که افکارشان آمیخته ای از این دو طرز تفکر بود. اما ایجاد آمیختگی بین این دو موضوع بسیار دشوار بود زیرا ازطرفی قومیت و میراث آنها، آنها را به سوی تعهد، هدفمندی، خوش بینی و امید به آینده دعوت می کرد و از سوی دیگر تفکرات جدید همچون فلسفه اگزیستانیسالیسم از عناصری مثل یاس، اضطراب، دلهره، گوشه نشینی، احساس غربت، تنهایی و تفکر در مورد مرگ فرا می خواند. دکتر حسام الخطیب در این باره می گوید: «نویسندگانی که در این شرایط قرار گرفته بودند، از سویی در پی حفظ ارزش های موروثی خود بودند و از سویی دیگر علاقه به بهره گیری از مسایل فرهنگی جدید داشتند. گویا آنها از یک تعهد داخلی برخوردار بودند که قید و بند فکری خاصی نداشت و بهترین راهی که در مقابل آنان قرار داشت، فلسفه اگزیستانسیالیسم بود که همه فلسفه های موجود آن زمان را رد می کرد و یک فلسفه به تمام معنا انسانی بود». به گفته دکتر مندور: «مکتب اصالت وجود به رهایی از ارزش های کهنه و قدیمی دعوت می کند و طبیعی است که ادبای ما از این دعوت استقبال کنند بخصوص جوانان ما که در عصری قرار دارند که در آن دعوت به کنار گذاشتن اوضاع فاسد قدیمی بسیار است و هموطنان ما باید از قید و بندهای بسیاری رها شوند. البته چیزهایی از قدیم هم هست که باید باقی بماند مثل دین و این حقیقتی است که نه تنها دینمداران و اخلاقیون آن را تایید می کنند، بلکه فلاسفه و متفکران بزرگ هم که در آزادی اندیشه به اقصی حد آن رفته-اند هم همین را می گویند». اگزیستانسیالیسم، پوزیتیویسم و فلسفه تحلیلی سه جریان معاصرند که وسیعا بر بشر امروز تاثیر نهاده اند. ویژگی مشترک این مکاتب این است که به تاریخ فلسفه اعتقادی ندارند، تو گویی که مطالعه تاریخ فلسفه دردی را دوا نمی کند باید مستقیما با دغدغه های بشر معاصر مواجه شد و گذشته گرایی کاری عبث و مهمل است. 1-3-7- ادبیات اسلامی ادبیات اسلامی عنوان عام و فراگیری است که تقریبا همه تلاش های مرتبط با ارائه نظر گاه های اسلامی را در حوزه ادبیات در بر می گیرد و با آنکه این امر تاریخ و سابقه ای طولانی و مستمر دارد، در عصر حاضر و با هجوم توفنده و بی مهار الگو های ادبی مبتنی بر مبانی نظری و ساختار های مکاتب مختلف هنری، ادبی و به ویژه فکری و فلسفی غیر دینی یا غیر معنوی و یا حتی مبتنی بر معنویت های مخرّب و ناکارآمد به جهان اسلام، عده ای از دلسوزان و دردشناسان بر آن شدند، الگو هایی را برای سالم سازی این دستاورد ها ارائه دهند و به این صورت از شدت آفات و پیامد های ناگوار و نا مطلوب آن ها بکاهند. بنابراین «ادبیات اسلامی» به مثابه یک اصطلاح جدید بیانگر الگو یا راهکار نوینی برای ارائه آثار و تولیدات ادبی به شمار می رود که تا کنون نه تنها در سطح جهان اسلام، بلکه در سراسر جهان، آثار مفید و مبارکی ر ا پدید آورده است که از مهم ترین آن ها اظهار نظر های فنی و سنگین ناقدان و ارزیابان ادبی موافق و مخالف درباره آن است. منظور از ادبیات اسلامی، ادبیاتی است که روح اسلام در آن جریان دارد، در خدمت تحقق آرمان های اسلامی است و پیش به سوی اهداف و اغراض آن در حرکت است. اکنون دیگر ادبیات تنها به مثابه یک عامل سرگرم کننده نیست که در قالبی زیبا و با بهره گیری از الفاظی دلنشین، تنها کارکردش زدودن مشغله های فکری و هم و غم مردم باشد. اکنون موضوع اصلی ادبیات و قصد و غایت آن دچار تغییرات اساسی شده است. امروزه رسالت ادبیات اسلامی این است که اسلام را به شکل تجارب انسانی متنوعی که ایده و تفکر اسلامی در آن به زیور تمدن و روح عصر جدید آراسته شده است، به مخاطبین خود ارائه کند. موضوع اصلی ادبیات در روزگار امروز، انسان و مسائلی است که با آن درگیر است. برخی از ادبای اسلامی هم چون نجیب الکیلانی ، ادبیات اسلامی را در زمره مکاتب ادبی – هنری غربی هم-چون کلاسیسم و رومانتیسم و ... قرار داده اند. این مسئله از دو جهت برای ادبیات اسلامی سودمند است: از یک سو نشانگر این امر است که ادبیات اسلامی با هیچ یک از این مکاتب سر و کاری ندارد و از ابزار و وسایل تعبیری آن هیج استفاده ای نمی کند و از سوی دیگر نشان از آن دارد که مفهوم «ادبیات اسلامی» در حدی است که می توان به عنوان یک قالب ادبی - هنری مستقل از آن یاد کرد.
منابع مشابه
شخصیتپردازی در رمان «الشحاذ» نجیب محفوظ
بن مایة آثار نجیب محفوظ، رمان نویس معروف مصری، طرح مسائل اجتماعی از جمله، مسائل مربوط به زندانیان سیاسی است؛ آثاری که دیدگاه انتقادی او را به نظام سیاسی و حکومت مصر نشان می دهد. رمان کوتاه «الشحاذ» (گدا) نمونهای از رمانهای نمادین وی دربارة روشنفکران جهان سوم است که در جوانی از انقلابیون تندرو و آرمان خواه بودهاند؛ اما در میانسالی ناامید شده و دچار عذاب وجدان و آشفتگی خاطر گشته اند. شخصیت...
متن کامل شخصیتپردازی در رمان «الشحاذ» نجیب محفوظ
بن مایة آثار نجیب محفوظ، رمان نویس معروف مصری، طرح مسائل اجتماعی از جمله، مسائل مربوط به زندانیان سیاسی است؛ آثاری که دیدگاه انتقادی او را به نظام سیاسی و حکومت مصر نشان می دهد. رمان کوتاه «الشحاذ» (گدا) نمونهای از رمانهای نمادین وی دربارة روشنفکران جهان سوم است که در جوانی از انقلابیون تندرو و آرمان خواه بودهاند؛ اما در میانسالی ناامید شده و دچار عذاب وجدان و آشفتگی خاطر گشته اند. شخصیت...
متن کاملندای زن در آثار نقد واقع گرایانه نجیب محفوظ
در این مقاله می کوشیم تا نقش و جایگاه زن را در آثار انتقادی واقع گرایی نجیب محفوظ بررسی کنیم. در آثار نجیب محفوظ زنان در بعد اقتصادی تابع شرایط اجتماعی هستند و از این جهت وقتی نجیب به مسأله تأثیر رکود اقتصادی بر جامعه و به ویژه بر اقشار فقیر جامعه می پردازد زنان را اولین و بزرگترین قربانیان آن می بیند که به خودفروشی مبادرت می ورزند. از سویی در آثار وی یک راه رهایی زنان از مشکلات، پناه بردن به م...
متن کاملسبکشناسی رمان عامّهپسند (با تکیه بر آثار مرتضی مؤدّبپور)
چکیده: سبک، روش خاصّی است که نویسنده یا شاعر برای بیان مطالب و مفاهیم مورد نظر خود به کار میگیرد. از دیرباز تا کنون تعاریف و تقسیمبندیهای گوناگونی از سبک ارائه شده است. در بررسی سبک هر اثر ادبی ویژگیهای زبانی، ادبی و فکری آن اثر مورد بررسی قرار میگیرد. از پدیدههای نو امّا قابل توجّه در جریان ادبی معاصر، رمانهای عامّهپسند یا بازاری هستند که بسیار مورد توجّه قرار گرفتهاند و عنوان پرفروشترین...
متن کاملچالشهای ترجمهپذیری عناصر فرهنگی در رمان «اللّصّ والکلاب» نجیب محفوظ؛ مقایسة دو ترجمه با تکیه بر چارچوب نظری نیومارک
ترجمه یکی از مهمترین مسائل فرهنگی معاصر است؛ زیرا وظیفة مترجم تنها جایگزینی الفاظ نیست، بلکه به عنوان یک میانجی، سعی در ایجاد نوعی هماهنگی بین فرهنگ ملّی و فرهنگ مبدأیی دارد که دارای عادات و رسوم خاصّ خود است. این مسأله کار مترجم را دشوار و مأموریّت او را با پیچیدگی همراه میسازد. نیومارک، دانشمند و نظریّهپرداز آمریکایی در حوزة ترجمه، روشهایی را برای ترجمة عناصر فرهنگی پیشنهاد داده که در محافل ع...
متن کاملمنابع من
با ذخیره ی این منبع در منابع من، دسترسی به آن را برای استفاده های بعدی آسان تر کنید
ذخیره در منابع من قبلا به منابع من ذحیره شده{@ msg_add @}
نوع سند: پایان نامه
وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی
کلمات کلیدی
میزبانی شده توسط پلتفرم ابری doprax.com
copyright © 2015-2023